-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 تیرماه سال 1392 22:26
موقع قدم زدن صداهای ضبط شده درس طرح ترم قبل را گوش دادم ، حالم هم خوب است . خیلی.
-
هایکوی گرمازده ی مصرف گرا
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 16:25
چقدر خوب است بیدار که می شوی توی فریزر باشد بستنی
-
اعتراضی سیاسی حماسی
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 11:02
ما مردم نژادپرستی نیستیم فقط از ملخ خورها بدمان می آید سیاه زنگی ها کوتوله ها دماغ کجها حتی از نژادپرستها هم متنفریم # ما مردم روشنفکری هستیم به آدم ها که هیچ به عقایدشان هم احترام می گذاریم اما هر قانونی استثنائاتی هم دارد ...
-
re-reteurn
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 23:22
1. اینکه چون کسی که نمیخواهی آدرس اینجا را دارد که دلیل ننوشتن نشد عزیزم . 2. قالیچه دستباف بی بی خدابیامرزمان را انداخته ایم روی میز تحریرمان ، خوشمان می آید .
-
تجربیات شخصی
دوشنبه 20 آذرماه سال 1391 16:35
یک روز هم حدود سه ساعت توی دستشویی بیهوش افتاده بودم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 آذرماه سال 1391 13:39
زمستونم داره ناز میاره دیگه
-
سینی که چسبیده به ارا
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 11:25
اتاق خالی خوابگاه جمدان بسته شده تپش قلب و یک ماگ اسپرسوی غلیظ صفحه سفید مونیتور و یک کیبورد غبار گرفته «سارا» عزیزم به زندگی خوش آمدی
-
نم کشیدگی مغز نداشته یک حشره
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1390 17:33
نم کشیده شده ام می ترسم موهای سیم تلفنی ام زنگ بزنند
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 دیماه سال 1390 00:34
چشم هایم را که باز کنم دیریست افتاده ام توی دره جنون تا بستن چشم ها سه شماره فرصت دارم یک دو ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 10:17
باید بپذیریم آدم هایی هستند که هامون دلشان را نمی لرزاند
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 20:46
هنوز به تغییر مکان عادت نکرده ام این به معنای بهتر یا بدتر بودن وضعیت فعلی نمی باشد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 14:03
داریوش بخوان اشکهایم لابلای صدایت گم می شوند
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 19:21
وقتی گشت امنیت اخلاقی به من هم تذکر می دهد ، یعنی اوضاع بسیار عجیب می باشد .
-
بالا می روم . . .
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1390 18:22
چه کسی بود آن که آن روز مرا از درخت انجیر پایین آورد؟
-
کبری می شویم ...
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:56
تصمیم گیری های من دقیقن طبق این فرمول محاسبه می شن : میزان گند زدن برابر است با مجذور اهمیت موضوع تصمیم گرفتم که دیگه گند نزنم ٬ مطلوبست محاسبه میزان گند نهایی پ.ن : خودم هم گه گیجه گرفتم
-
این روزها
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:56
شده تا حالا گوشیتو برداری ٬ بخوای اس ام اس بدی و هزار بار به صفحه خالی نگاه کنی ؟ شده شماره یه نفرو سرچ کنی و مردد بمونی که دکمه زنگ رو فشار بدی یا نه ؟ شده بخوای چیزی بگی برای این که چیزی گفته باشی و ندونی که چی بگی ؟ این روزا مدام این جوریم ...
-
عشق
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:54
بحث هایی هم هست که با مشتقات جمله «دوستت دارم» تمام می شوند بی اینکه تمام شده باشند
-
فردیت
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:54
دلم می خواد تو یه رابطه ای باشم که ضمن اینکه تنهاییم محفوظ بمونه تنها نباشم .
-
نبرد
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:54
دارم کم کم تبدیل به چیزی می شم که همیشه ازش متنفر بودم : یه کدبانوی با سلیقه نمی خوام قبول کنم که شکست خوردم ٬به جنگیدن ادامه می دم . ۲۳ سالگی برای قبول شکست خیلی زوده ٬ خیلی .
-
همیشه ترس
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:53
از بس برای به دست آوردن هر چیزی عقوبتی را تحمل کردم که تحمل کردنش در توان من نبود ٬از همه چیز متنفرم ... پ.ن : این به این معنی نیست که جا زدم
-
عشق۲
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:53
نمی دونم اوج خوشبختیه یا فاجعه ای دردناک وقتی که تنها حرفی که به من می زنی «دوستت دارم»ِ لعنتی باشد
-
آتش
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:52
نوک انگشتای همیشه یخ کرده ام ٬ حالا چنان حرارتی دارند که می ترسم به خودم دست بزنم ...
-
کی گفته این یه قصه است؟
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:51
کلاغ روی شونه مترسک قارقار کرد که یعنی گل با گل سینه فرق داره ، مترسک خندید ، گل رو بو کرد و داد به گوسفند خوشگله مزرعه که بخورتش . بوته کلم مزرعه به دختر گفت اولین کسی نیستی که قلبشو به سینه مترسک می بخشی ، برو جانم ، برو. بدون اون گل سرخ ، زندگی قابل تحمل تر شده بود ...
-
نگفتن ها
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:51
گاهی صدای زنگ تلفن بیشتر آزارت می دهد تا بوق ممتدش .
-
سنگ می شویم
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:50
دلم گرفته از تکرر شکستن گرفته
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 خردادماه سال 1390 14:13
حال مزاجیمان خوب نیست تا بیرون رفتن همه کثافتهای درونی این وبلاگ تعطیل است
-
برای دلداری های دوستانه اسما
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 13:27
حالا که من بعد از هر بار کشیده شدن آرشه حس می کنم قسمت دیگری از روحم خراش خورده می خواهی بگویی ویولن زن چپ دست به خاطر خودش سازش را فروخت ؟
-
پاره کردن ناخن پا جوراب را
شنبه 7 خردادماه سال 1390 10:54
جدال سیاهی است با سرخی پاره شدن جورابم با ناخن لاک دارم
-
سرخی
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 00:06
ماهی قرمز کوچک جنین سقط شده من بود شاید با همه مادرانگی هایم
-
بیماری
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 00:05
خوردنشان دلم را به درد می آورد اشکهایم را با خودت ببر