داریوش بخوان
اشکهایم
لابلای صدایت گم می شوند
وقتی صدای غار غار کلاغ ها توی کوچه های دود گرفته شهر می پیچد. وقتی صدای جیک جیک گنجشک ها آرام آرام محو می شود. آسمان گرفته تر و ابری تر از همیشه است بغض را گلوی آسمان را بسته و هر آن در انتظار باران است شاید باران این همه دود را از سطح شهرهامان بشوید باران اسیدی روی برگ های خشک پاییزی تاثیری ندارد. پس ببار ای باران ببار
واقعا بعضی صداها مونس تنهایی آدمند
آره بذار بخونه...
اوضاع جالبی نیست!
شاید وقتی دیگر خواندشاید وقتی دیگر ماندیم
قطره های اشک تو سولیست این سمفونی میشن
هیس ........ساکت .........از کسی نباید صدایی در بیاد من تازه بخواب رفتم
سلام ساراجانمنم گاهی داریوش گوش می دم.بعد از اشک، آرامش پیدا می کنم.شاد باشی و شادی خنده هات هم در هیچ آهنگی گم نشن
آی . . . شدیدا موافقم!
چرا آپ نمی کنی؟؟
تاریکی جهان سهم آن هایی ست که زود بیدار می شوند ( علی رضا نوری -همدان ) یک سر اگه اگه اگه اگه .............خواستی بزن
.
میزی برای کارکاری برای تختتختی برای خوابخوابی برای جانجانی برای مرگ مرگی برای یادیادی برای سنگاین بود زندگی!؟
سلی جی میگه؟اشکات و پاک کن دخمل گل برو منصور گوش بده
باران ببارداریوش می خواند
...
رد پای اشکهایم را روی شانه هایت جستجو کن
نشسته بود بی خیال و آرام .. من از سر خیال هولش دادمو اتقاف افتاد..
وقتی صدای غار غار کلاغ ها توی کوچه های دود گرفته شهر می پیچد.
وقتی صدای جیک جیک گنجشک ها آرام آرام محو می شود.
آسمان گرفته تر و ابری تر از همیشه است
بغض را گلوی آسمان را بسته و هر آن در انتظار باران است
شاید باران این همه دود را از سطح شهرهامان بشوید
باران اسیدی روی برگ های خشک پاییزی تاثیری ندارد.
پس
ببار ای باران ببار
واقعا بعضی صداها مونس تنهایی آدمند
آره بذار بخونه...
اوضاع جالبی نیست!
شاید وقتی دیگر خواند
شاید وقتی دیگر ماندیم
قطره های اشک تو سولیست این سمفونی میشن
هیس ........
ساکت .........
از کسی نباید صدایی در بیاد من تازه بخواب رفتم
سلام ساراجان

منم گاهی داریوش گوش می دم.
بعد از اشک، آرامش پیدا می کنم.
شاد باشی و شادی خنده هات هم در هیچ آهنگی گم نشن
آی . . . شدیدا موافقم!
چرا آپ نمی کنی؟؟
تاریکی جهان سهم آن هایی ست که زود بیدار می شوند
( علی رضا نوری -همدان )
یک سر اگه اگه اگه اگه .............خواستی بزن
.
میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
این بود زندگی!؟
سلی جی میگه؟
اشکات و پاک کن دخمل گل برو منصور گوش بده
باران ببار
داریوش می خواند
...
رد پای اشکهایم را روی شانه هایت جستجو کن
نشسته بود بی خیال و آرام .. من از سر خیال هولش دادم
و اتقاف افتاد..